با پایان روند تخلیه افغانستان: "سازمانهای غیردولتی و کشورهای غربی ما را به طالبان فروختند"
یک روز پس از بلند شدن آخرین هواپیمای آمریکایی از فرودگاه کابل در روز دوشنبه هشتم شهریور ماه 1400، هزاران افغانستانی هنوز امیدوار بودند بتوانند توسط یکی از عملیاتهای نقل و انتقال سازماندهی شده توسط ایالات متحده یا کشورهای اروپایی از افغانستان خارج شوند اما در نهایت در کشور خود باقی ماندند.
: منتشر شده در : روزآمد شده در
بسیاری جانشان در خطر است: از سال 2001، شماری از آنها با دولتهای غربی همکاری کردهاند و برخی دیگر به صراحت از طالبان انتقاد کردهاند. چهار نفر از آنها درباره بیم و هراس این روزهای خود و آیندهای که برایشان در افغانستان پس از طالبان رقم خواهد خورد میگویند. عدهای تا آخرین لحظه منتظر ماندند و ماندند تا بلکه در آخرین پروازهای خروج از کابل، سوار بر شانس احتمالی خود شوند و نجات یابند. این فرودگاه، مانند بیشتر کشور، اکنون در سیطره طالبان است. برای آنهایی که موفق به ترک آنجا نشدهاند، حالا دورهای از اندوه توأم با بیم و هراس مطلق آغاز خواهد شد.
"همسایهها به من گفتند که دهها عضو طالبان داخل حیاط خانه من بودند"
"سعید" (نام او تغییر کرده است)، یک روزنامهنگار افغانستانی، با وجود اینکه موفق شد از شهر محل کارش خود را به کابل برساند، اما موفق به خروج از کشور از طریق عملیات تخلیه افغانستان توسط دولتهای غربی نشد:
وقتی طالبان شهر ما را اشغال کرد، من به یک مکان مخفی رفتم زیرا میدانستم که آنها به دنبال من هستند. من در گذشته تهدیدهایی از جانب آنها داشتم.
می ترسیدم که نیروهای طالبان تکان بخورند. و در روزهای اخیر اوضاع بدتر شد: همسایههای من در شهرم به من اطلاع دادند که دهها عضو طالبان در حیاط خانه من حضور دارند و از اهالی محل درباره کارهایی که من انجام دادهام سوال میپرسند.
من مگر چه کار کردهام؟ من مجبور نیستم به آن پاسخ بدهم، من هیچ کار اشتباهی نکردهام. تمام عمرم روزنامهنگار بودم.
قبل از اینکه آمریکاییها از افغانستان بروند من ترسیده بودم اما هنوز امیدوار بودم. میدانستم کسانی هستند که به فکر امثال من باشند و فکر میکردم من میتوانم از اینجا بروم. اما نه. همه امیدهای ما دیشب از بین رفت. حتی اگر پروازهای تجاری از سر گرفته شود، من جرات ندارم به فرودگاه بروم. نیروهای طالبان به دنبال من هستند، آیا واقعاً منطقی است بروم فرودگاه به آنها بگویم "سلام، من اینجا هستم در خدمت شما؟
من که دیگر امیدی به خروج از طریق تخلیه نیروهای خارجی ندارم. اما برای نجات جانم هر کاری میکنم. اگر مجبور باشم، تلاش میکنم با کمک یک قاچاقچی از مرز عبور کنم
Symbolic funeral prayer of US and NATO in Khost. A large number of people are participating pic.twitter.com/usRVOBTVkg
— Afghanistan 24/7 (@AfghanUpdates) August 31, 2021
"آنها به خانه زنی که همکار ما بود آمدند و به سر او شلیک کردند"
"سارا"، فعال حقوق زنان در شرق افغانستان است:
از زمان ورود طالبان یک چیزهایی تغییر کرده است که اعتراف به آن دردناک است. پیش از این، فعالان حقوق زنان احساس خواهری داشتند، آنها سعی میکردند از یکدیگر حمایت کنند. اما اکنون فعالان و حتی دوستان و اعضای خانواده به یکدیگر اعتماد ندارند.
ما همکاران سابقی داریم که شروع کردهاند با طالبان کار میکنند، نه کنشگران معمولی بلکه افرادی که کارمند سازمانهای مردم نهاد حقوق بشری بودند. دلیل اصلی این است که مردم میخواهند به هر شکلی که شده زندگی خود را نجات دهند. آنها به دیگران اهمیت نمیدهند و آمادهاند که هر دروغی را بگویند.
من با مقامات سازمان غیردولتی که تا همین دو هفته پیش در آنجا کار میکردم تماس گرفتم اما پاسخی نمیدهند. من شنیدم که آنها با خانواده خود، که البته طبیعی است، افغانستان را ترک کردهاند، اما چیزی که نمیفهمم این است که چرا با والدین خودشان و همسرشان و دخترخاله و پسرخاله و عموزادهها که شهروندان عادی بودند از کشور خارج شدند و ما که جانمان بیشتر در خطر است همینطوری اینجا رها شدهایم.
سه روز پیش طالبان - یا گروه داعش، مطمئن نیستم - یکی از همکارانم را کشتند. او یک فعال مثل من و یک پرستار بود. آنها به خانه او آمدند، به سر او شلیک کردند و شوهرش را ربودند. خانواده از ترس اینکه مبادا شوهر نیز کشته شود، از برقراری هرگونه ارتباطی خودداری میکنند. من از زمان ترور او کابوس میبینم. دیگر راهی برای خروج وجود ندارد. یا جان خودم را برای خروج از کشور یا دستکم رسیدن به نزدیکی مرز به خطر میاندازم، یا به منطقهای میروم که هیچکس مرا نشناسد، یا تا زمانی که طالبان من را فراموش کند اینجا میمانم اما نمیدانم چه زمانی این اتفاق خواهد افتاد
Taliban leader Anas Haqqani is at #Kabulairport with other leaders pic.twitter.com/w3pzjtwIWX
— Afghanistan 24/7 (@AfghanUpdates) August 31, 2021
"هر سه-چهار روز یکبار خانه را عوض میکنیم"
افراد دیگری نیز احساسات خود را نسبت به غربیها و حس رها شدن از سوی آنها و بی پناهی که بر آنها غلبه کرده است را به اشتراک می گذارند، مانند "هبت" که در شهری در شمال افغانستان زندگی میکند:
من نابود شدم. احساس میکنم در یک دامی گرفتار شدیم. وحشت دارم اما نمیتوانم بروز کنم تا پسر کوچکم احساس امنیت کند و نترسد. ما همراه با بستگان پنهان میشویم، هر سه یا چهار روز یکبار خانه عوض میکنیم. اما تا کی میخواهیم این کار را انجام دهیم؟ چگونه میتوانم برای خانوادهام درآمد کسب کنم؟ تا کی میتوانم به پسرم بگویم که باید در خانهای شبیه زندان بماند و نمیتواند بیرون برود و بازی کند؟
من اغلب در سازمانهای غیردولتی افغانستانی و بین المللی کار میکردم ، بیشتر اوقات به صورت داوطلبانه ، اما از انجام این کار خوشحال بودم. من این کار را برای مردمم و کشورم انجام میدادم اما الان احساس سادهلوح بودن میکنم. من از زمانی که شهرمان به دست طالبان سقوط کرد از این سازمانهای مردم نهاد کمک خواستم، اما انگار من اصلا وجود ندارم. هیچ کس به تقاضای کمک من پاسخ نمیدهد. هیچ کس. من مطمئن هستم که راهی برای خروج از افغانستان پیدا خواهم کرد. اما هرگز سازمانهای غیردولتی را که ما را رها کردهاند فراموش نمیکنم. آنها مانند ایالات متحده و همه کشورهای غربی ما را به طالبان فروختند.
Outside #Kabulairport Today morning after the U.S. withdrawal. #Afghanistan pic.twitter.com/VzI9M0MaCN
— Afghanistan 24/7 (@AfghanUpdates) August 31, 2021
"در هواپیماها، تنها برای مدیران سازمانهای مردم نهاد و خانوادههای آنها در کابل جا وجود داشت"
"رضا" در شهری در مرکز افغانستان زندگی میکند و در حوزه کمکهای بشردوستانه و بهداشت کار میکرده است:
خوشبختانه، حضور طالبان در منطقه کمی کمرنگتر شده است، بسیاری از آنها به روستاهای خود بازگشتهاند. اما شهر من همچنان تحت کنترل شدید است. من فقط چند روز است که توانستم بیرون بروم. من تصمیم گرفتهام که به فعالیت خود ادامه دهم، می دانم که خطرناک است، می ترسم، اما ما نمیتوانیم همه چیزها را تعطیل کنیم و مردم را در دست طالبان بگذاریم.
در بیرون، من وقایعی را ضبط میکنم، برای سازمان غیردولتی که در آن کار میکنم عکس میگیرم، که با آنها تحقیقاتی انجام میدهیم و مقالاتی را با هویت جعلی در رسانهها منتشر میکنم. من توضیحات کمی برای نمایه شخصیام نوشتهام تا زیاد جلب توجه نکنم.
در ابتدا من هم میخواستم بروم. اما به سرعت دیدم که کار پیچیدهای خواهد بود: مرزها بسته شدهاند و در هواپیماهای مخصوص تخلیه نیروها توسط غربیها، فقط برای مدیران سازمانهای مردم نهاد و خانوادههای آنها در کابل جا هست، نه برای سربازان کوچک در ولایاتی دور افتاده مانند من. بنابراین تصمیم گرفتم کاری را که انجام میدادم ادامه دهم، این کار را دیگر برای سازمانهای مردم نهاد انجام نمیدهم، بلکه برای خود مردم اینجا انجام میدهم.
امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه با حمایت آلمان و انگلستان، ایجاد منطقه حفاظت شده در کابل را برای ادامه تخلیه افراد واجد شرایط پیشنهاد کرده بود. این پیشنهاد توسط طالبان با اظهارات سهیل شاهین، سخنگوی آنها رد شد، اما او تأیید کرد که با استفاده از گذرنامه و ویزا، "همه میتوانند افغانستان را ترک کرده و از کشوری دیگر به آنجا بیایند"، و البته با تأکید بر اینکه اراده مقامات جدید کابل مبتنی بر بازگشایی فرودگاه در اسرع وقت است.